شب پره مهربانم

از یاد مبر آن لحظه را که با مهربانی دستانت ،سکوت حوضچه قلبم را درهم شکاندی

آن لحظه را که خو گرفته بودم با غم ها و تنهایی ها،

هرگز ندانستم مهربانم چرا آمدی و چرا میروی ؟؟

چه آرام پای بروجودم نهادی !!!!

درست در همان لحظه که به گرمی حضورت نیازدارم، می روی   

نظرات 5 + ارسال نظر
سیامک سالکی جمعه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 11:45 ب.ظ http://tighoabrisham.blogsky.com

سلام.
وبلاگ خوبی دارید، خوشحال میشم سری به وبلاگ من بزنید.
موفق باشید.

mahiar شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 01:18 ق.ظ

خسته نباشید
مطالب جالبی دارید
تبادل لینک میکنید

فقط با رنک بالای 1 یک تبادل میکنم
مرکز دانلود برنامه وکرک
http://www.tafrihi.ir

اخباربازیگران هالیوود وایران
http://blog.tafrihi.com

-----------------
اینها با هر رنکی

جدیدترین عکس های خنده دار
http://fun.tafrihi.com

جدیدترین اس ام اس
http://sms.tafrihi.com

خبر بدید

بای

رهگذر جمعه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 01:02 ق.ظ

بابا مردم از دلتنگی......میثم که رفت... بقیه هم اینقدر کم پیدا شدن که دلم گرفته.....تو کجاییییییییییی اریرا؟؟؟؟؟؟

سلام
اریرا هست به دوستان سر میزنم فقط دیگه حرفی برای گفتن نداره
نمی گم تنها شدم چون مطمئنم خدا همیشه کنارمه
ولی دیگه نه شوقی برای نوشتن دارم نه انگیزه ای برای نواختن
میثم رفت
حضوره شب پره هم کم رنگ شده

رهگذر جمعه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 10:53 ب.ظ

میثم هم یه روزی بر میگرده...دختر تو کار خودتو بکن.
منتظر نوشته های قشنگت هستم
(مگه دستم به این میثم نرسه............اخه پسر رفتی حداقل دوستاتو فراموش نکن.)

رهگذر دوشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 09:48 ب.ظ

کجاییییییییییییییی اریرا؟
بابا دلم تنگ خودت و نوشته هات شده

گوشه ای از این شهر شلوغ
اسیر میان چرا ها
میان علامت های سوال
دل نگران
پوکیده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد