شب پره عزیزم

بازهم برای تو می نویسم ، بازهم دلم تنگ است و بارانی.

بغض در گلویم چون آتشفشانی می جوشد، تمام سعیم را می کنم تا فروان نشود، نمی دانم تاکی دوام خواهم آورد.

بازهم شانه پر مهرت را می خواهم تا سربه شانه ات گذارم ودمی روحم را برهانم

دلم تنگ است ، تنگ.

نظرات 6 + ارسال نظر
فرزاد سه‌شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 11:11 ب.ظ http://delshodehgan.blogsky.com

سلام
خیلی با احساس می نویسی
ولی خیلی وقتا لازمه این بغض فوران کنه آدم گریه کنه ببینه که عشق که اینجوری زنده نگه می داره و ببینه که...

رسوا سه‌شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 11:23 ب.ظ http://Rosva.blogsky.com

سلام
با کی هستی ؟

رسوا سه‌شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 11:28 ب.ظ

ERIRA فارسیش رو چطوری می نویسن ؟ اریرا ؟ اری را ؟ ای ری را ؟ یعنی چی اونوقت ؟

سلام
اگه یه حرفش حذف بشه و دوتا حرف بهش اضافه بشه میشه اسم واقعیم
یعنی بزرگ کدخدا به ترکی
و نام یه روستا در امریکا
شب پره رو باید خودتون از تو نوشتهام پیداش کنیدبعضی ها فکر می کنن دوست پسرم هست ولی در واقع همون کسانیه هستن که حاضرم لحظه لحظه و نفسهام رو براشون بدم
شما تصور کن یه فرشته هست که واقعا هم هست یه فرشته تو چند تا کالبد انسانی
:)

رسوا چهارشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 01:39 ق.ظ

چه جالب :)
یه فرشته . . .
اما انسان که از فرشته والاتره ! همه فرشته ها به آدم سجده کردن !
ترکی بلد نیستم، فقط " هاراگه دی ری " رو بلدم ! و " سن مربوط " ، و می دونم که سن یعنی تو، همین ، تمام اطلاعات ترکی من :)
بزرگٍ کدخدا یا بزرگ ، کدخدا ؟ عجب اسمی
ترکا باهوشن، خیلی

امین جمعه 15 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 07:49 ب.ظ

نوشته هات طبق معمول محشرن اما منم هنوز نفهمیدم این شپره کیه؟

Hornet دوشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 09:13 ب.ظ

چون میپره نمیشه دیدش
:-)))))))))))))))))))))))))))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد