انتظار

بعضی وقت ها احساس می کنم شب پره هم یادش میره که منتظرشم ، دلم براش تنگ شده .

خیلی راحت از کنارم پر میزنه  و میره بدون اینکه یه نگاه کوچواو بندازه این پایین و وبه صداها و اشاره هام جواب بده ، میره بدون اینکه بگه کی برمی گرده بدون  اینکه ....

 درست وقتی که مایوس میشم یکدفعه می شینه رو شونه هام .بس که شیطونه .

نظرات 5 + ارسال نظر
رامین چهارشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:33 ب.ظ

کاش قلبم درد نهانی نداشت
چهره ام هرگز پریشانی نداشت
کاش می شد دفتر تقدیر عشق
حرفی از یک روز بارانی نداشت
کاش می شد راه سخت عشق را
بی خطر پیمود و قربانی نداشت

Hornet پنج‌شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:45 ب.ظ

رحمت به شیری که خوردی
بابا کلی با شعرت حال کردم دمت گرم

مسعود دوشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:36 ب.ظ

من فکر کنم این شب پره رو میشناسم...
شاعره...
خیلی هم با احساسه...
بچه ی فوق العاده لوتی...
همه هم میشناسنش...
کلی هم با شعراش خاطره دارن...
یکی از این آخرین شعرهاشو من خیلی دوست داشتم
ای قشنگ تر از پری ها...تنها تو کوچه نریها...!!!
بچههای محل دزدن.... عشق منو میدزدن....
اسمش هم فکر کنم شهرام باشه

Hornet جمعه 17 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:26 ق.ظ

ای ول مسعود
بابا دمت گرم کلی استعداد غیب گویی داشتی رو نمیکردی ا اا ا
:-)))))))))

مسعود سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 05:01 ب.ظ

آقای hornet‏ یا زنبورک خیلی داری وزوز می کنی ها... حواستو جم کن امشی می زنما...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد