چرا دلی را که آفریدی براش قابی در نظر نگرفتی تا از هر ضربه ترک برنداره ؟؟؟؟
چرا ؟ چرا فکر نکردی که مخلوقاتت بازی تو فیلم نامت رو دوست دارند یانه ؟
چرا پیمانه نکردی صبر وطافت ها را ، سختی ها را ، غم ها را ، شادی ها را ؟؟؟؟؟
چرا گفثی دوست بداریم همه کس را ، همه چیز را در حالی که توان نشان دادن احساسمان را نداریم ؟؟
نمی خوام پری باشم ، یه پری کوچولو که یه روز بدون اینکه بفهمه چرا ،با اینکه هیچی کم نداشت ، پا گذاشت تو دنیای آدم بد ها !!!!
دوست دارم پری باشم ، پری قصه خودم ، پری دنیای پریا ، پریایی که همه چیز رو بلدند همه رو دوست دارند،
هیچ وقت دلتنگ نمیشن .
ادامه بده و خسته نشو
سلام...
اولا مبارک باشه
سوما خداتو از طرف من ببوس
هفتما پری اگه دلش تنگ نشه پری نیست
دهما، فروغ میگه :
من پری کوچک غمگینی را می شناسم
که در اقیانوسی مسکن دارد
و دلش در یک نی لبک چوبین
مینوازد آرام آرام
پری کوچک غمگینی
که شب از یک بوسه می میرد
وسحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد
و در آخر اینکه، پیروز، سربلند و پا برجا باشی دوست عزیز.
با نظر شما کاملا موافقم بعضی وقها با خودم فکر میکنم میگم اخه ای خدا قربون بزرگیت اخه چرا ؟
به کدامین گناه باید سوخت ؟ قربون حکمتت ؟چرا هر چیزی که میخواهیم نمیشه ؟اخه این چه حکمتیه که هیچ کس ازش سر در نمیاره ؟ این عدله یا جبره ؟
ولی به خد خدا آخرش فقط به یک نتیجه میرسم
الهی مرا ان ده که ان به
بعد باز هم با خودم میگم الهی قربون بزرگیت ولی این بار با لبخند