دارم ساز میزنم ولی بازم لا به لای تک تک مظراب ها فکر تو هست
بازم گوشیم کنارمه به امید زنگی از تو
سعی می کنم عادت کنم به خودم به قبولونم که عشق تو سرنوشتم نیست
به خودم به قبولونم که من اومدم تا همیشه مراقب مامانم باشم
مریضی رو حس می کنم ولی انگیزه ای برای داشتن سلامتی هم ندارم
ولنتاین نزدیک
یاد اون سال بخیر که اون دوتا عروسک رو بهم دادی ، هنوز شبها یواشکی بغلشون می کنم و .......
چه زجری می کشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است
اهوم