اریرا

هنوز میام اینجا 

میام با فنجان قهوه باز تو تختم بازم کلی فکر کلی حسرت روزهای گذشته 

ساکت میشنم و تو عالم خودم باز با اریرا حرف می زنم ، اریرایی که حاصل یه عشق و اولین اعتماد بنفسی بود که تو بهم داده بودی

با خودم فکر می کنم ، همه همه رو مقصر می کنم از همه متنفر میشم حتی از خودم و این احساس لعنتی که نمیذاره مثل باقی دخترها باشم 

هر لحظه به یکی دل ببندم ، از همه متنفر میشم تو خیالم باهات دعوا می کنم سرت داد میزنم ولی باز تو رو رفع اتهام می کنم و اشکهام رو پاک می کنم 

باز دوباره تیت می کنم و فال تاروت میگیریم 



نظرات 1 + ارسال نظر
سیا شنبه 18 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 11:31 ب.ظ http://eshghemans.blogsky.com

من که تمام عمر را به انتظار ت نشسته ام



از دوری دیدار ، کمر صبر را شکسته ام


غم کز ازل همیشه با من بیگانه بود ببین


آن را چگونه بر ستون این سینه بسته ام

چه شعر زیبایی بود ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد