من و وبلاگم

چهار سال از اندیشه پنهان نکردن دل نوشته هایم می گذرد

اندیشه ای که , تو با خواندن سه ذفتر و صفحات بهم چسبیده دل نوشته هایم در ذهنم کشیدی

یادت هست ؟؟

و ای کاش ان روز نامی دیگر برای این وبلاگ پیدا کرده بودم 

توخال درون چشمم را دیدی

حصار قلبم را

کلیدش را


و تو تنها کسی هستی که اعتماذ را در قلبم زمزمه کردی 

به یادم اوردی می توانم , هرانچه را که می خواهم 

داشته هایم را پنهان نکنم 



شاید دیگر نحوانی دل نوشتهایم را 

دیگر خرده نمی گیرم چرا نمی خوانی وبلاگ پروزن ترین دختر دنیا را ,

چرا که تو از نگاهم , صدایم 

سکوتم 

می خوانی دلم را

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 12 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 08:49 ب.ظ

می شود به فنجانی چای مست شوی

به سیگاری نئشه

و به لبخندی کامیاب!

اگر "او"یی که باید ... روبرویت نشسته باشد.

اگر اووویی باشد به هیچ چیز برای مستی نیازی نیست
مهم اوست
که هست
درکنارت
بهترین و زیباترین لذت زندگی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد