دکمه

صدای دکمه ها را می شناسم ،هیچ کدام خطاب به من نیست 

صدای دکمه ها را می شناسم ، موسیقی حزن انگیز فراموش شدن من ، درمیان تسک هاست 

صدای دکمه ها را می شناسم ، نوایی از خودخواهی تو که فراموش کرده ای چند ساعت پیش از درد به خود می پیچیدم  

لحظه ها به انتظار نشستم تا بپرسی بهتری ؟؟ 

نوایی از خودخواهی من، که هنوز با اینکه می دانم درزمانش به یادم هستی انتظاراتی به این کوچکی و شاید به این بزرگی دارم 

 

اینگونه آغاز می شود داستان تکراری فرار نگاهم از تو 

سکوتم نشکند ؟؟؟ 

بغضم برزمین نریزد ؟؟؟

نظرات 1 + ارسال نظر
خاموش چهارشنبه 5 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:00 ق.ظ

یکی از بهترین متن هات بود اریرا جون...

مرسی خاموشی جوونم:*

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد