فرار

روزی احساسم را در زیر خرمن ها خاک دفن می کنم 

سنگی بر رویش می گذارم تا دیگر جوانه نزد 

دستانم را ان طرف تر به آب می سپارم  

تا دور از احساسم باشد 

لیانم را با خار گل ها به هم می دوزم  

تا سکوت تنها واژه ای باشد که از من بجای می ماند

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد